چارچوب CMF متشکل از کلمات کلیدی، تصاویر، پالتهای رنگی و نمونههایی است که پیشبینی میکنند چه چیزی در آینده وجود دارد. در ابتدا، این چارچوب برای یکسان کردن مارکهای سونی و راهنمایی CMF برای محصولات آینده خدمت میکرد. با این حال، در سالهای اخیر، مردم متوجه شدهاند که چارچوب میتواند از نقطه نظر طراحی نیز پیشبینیکننده باشد. ما نظراتی از افراد در بخشهای دیگر مانند طراحی فضا دریافت کردهایم که میگویند سرنخهای موجود در چارچوب ایدههای جدیدی را ایجاد کردهاند. بنابراین، برای پروژه امسال، تصمیم گرفتیم یک گام فراتر برویم و خود را به چالش بکشیم تا یک چارچوب CMF بسازیم که الهام بخش خلاقیت در کل چشم انداز طراحی سونی باشد.
CMF چه نقشی در طراحی سونی دارد؟ چه نوع محتوایی وارد چارچوب CMF می شود و طراحان چگونه آن را ایجاد می کنند؟
مردم چطور
در جهان احساس در حال حاضر؟
ریکما این پروژه تحقیقاتی را “سافاری شهر” می نامیم. همانطور که از نام آن پیداست، طراحان این پروژه مانند شکارچیان، کم و بیش در شهرهای سراسر جهان سفر می کنند: حس بویایی خود را تیز می کنند، شهرها و ساکنان را از نزدیک مشاهده می کنند و ضعیف ترین نفس های تغییر را ردیابی می کنند. نتایج به ما کمک می کند تا وضعیت ذهنی مصرف کننده را رمزگشایی کنیم، که چارچوب CMF را بر اساس آن استوار می کنیم.
اهداف پروژه تحقیقاتی دوگانه است. ابتدا، به جای تمرکز بر روی چیزهای جدید در سطح، نگاهی از بالا به پایین به روندهای چند سال گذشته در نظر می گیریم و روی بذرهای اساسی تغییر تمرکز می کنیم که می تواند به روندهای جدید جوانه بزند. هدف دوم بررسی تغییرات ظریفی است که در فرهنگ ها و ارتباطات مختلف در سرتاسر جهان ظاهر می شود، زمانی که روندهای جهانی به سطح محلی راه پیدا می کنند. برای ما مهمترین چیز این بود که طراحانی که کار واقعی را انجام میدهند، مسئولیت پروژه را بر عهده بگیرند، به مکانهای واقعی سفر کنند و چیزهایی را از نزدیک تجربه کنند. پسزمینهی اطلاعرسانی به این رویکرد، عقیده طراحی سونی است: فقط آنچه برای خود درک میکنید ارزش اصلی دارد.
مورایاولین چیزی که تغییر دادیم ساختار تیم بود. تیمها عمدتاً از طراحان بخشهای CMF و طراحی محصول تشکیل میشدند، اما این بار اعضایی از بخشهای رابط کاربری (UI) و طراحی ارتباطات (CD) اضافه کردیم. این از هدف ما برای گسترش دامنه چارچوب حاصل شد: با ترکیب دیدگاهها و حساسیتهای بخشهای دیگر، متوجه شدیم که میتوانیم چارچوب را در حوزههای بیشتری کاربردیتر کنیم.
ما میخواستیم کار خود را تا حد امکان مؤثر و مرتبط کنیم، بنابراین همه اعضا به بخشهای طراحی و بخشهای تجاری مرتبط رفتند و سؤالاتی را پرسیدند: مثلاً با چه مسائل تجاری روبرو بودند و از CMF چه انتظاراتی داشتند. پس از انجام این کار، آنها برگشتند و یافته های خود را با بقیه گروه در میان گذاشتند. سپس، ما باید روی شبیهسازیهای دقیق تحقیقاتی که باید انجام دهیم، کار کنیم. وقتی همه چیز آماده شد، ما با “سیتی سافاری” خود به شهرهای سراسر جهان رفتیم تا روندهای جدید را جستجو کنیم – و همچنین برای سنجش اینکه آیا مسیر فعلی CMF ما درست است یا خیر.
منبع: https://www.sony.com/en/SonyInfo/design/stories/cmf/index.html
تاکوماCMF اولین تاثیری که محصول ایجاد می کند را تعیین می کند. برای کاربران نیز ارزش احساسی دارد که آن را به عنصری بسیار مهم برای طراحی سونی تبدیل می کند. با این حال، مسئله این است که ارزش بسته به زمینه و زمینه اجتماعی تغییر می کند. رنگ یا ماده ای که در یک محیط زیبا به نظر می رسد، ممکن است در محیط دیگر بد به نظر برسد. ما باید همیشه مصرفکنندگان را رصد کنیم تا بدانیم چطور قرار است اتفاق بیفتد. یکی از راههایی که ما این کار را انجام میدهیم، پروژه چشمانداز طراحی ما است، پروژهای سالانه که در آن به طور جامع درباره روندهای جهانی تحقیق میکنیم. ابتکار دیگر بر تحقیقات اختصاصی CMF متمرکز است، که بیشتر در مورد مصرفکنندگان کاوش میکند و به سطوح روانشناختی عمیقتری میپردازد تا درک کند که مردم در حال حاضر در جهان چه احساسی دارند.