ما از طرف چهار نویسنده علمی تخیلی که با این پروژه همکاری داشتند، پیامی از آقای تایو فوجی دریافت کردیم.

(SENSE، 2050)
(HABITAT، 2050)
وای نه: در «HABITAT»، خانههای متحرک شناور را طراحی کردهایم که در خلیج توکیو در آینده شناور هستند، جایی که سطح دریا به دلیل تغییرات آب و هوایی به میزان قابل توجهی افزایش یافته است. این پروژه آیندهای را متصور است که در آن گروهی از «عشایر دریایی» ظهور خواهند کرد، که در خانههای متحرک شناور مجهز به انرژی خورشیدی و مخازن ذخیرهسازی زندگی میکنند و دارای اکوسیستم منحصربهفردی هستند که با محیط طبیعی همزیستی دارند.
در سرویس شبیهسازی برنامهریزی زندگی که در «LIFE» پیشنهاد شده است، هوش مصنوعی دادههای بزرگ را برای ارائه صدها گزینه متناسب با شخصیت هر کاربر ادغام میکند.
• آیا هنگام ایجاد نمونههای اولیه طراحی، امکانسنجی واقعی را نیز در نظر میگیرید؟
آوشیما: در شروع پروژه، ورودیهایی را از یک شرکت تحقیقاتی پیشبینی روند دریافت کردیم و هنگام پیشبینی آینده به آن اشاره کردیم.
به عنوان مثال، برای مکانیسم “حسگر جذب احساسات” که قبلاً ذکر شد، فرض می شود که اطلاعات بدن را می توان با قرار دادن حسگر در ناحیه خاصی که رگ های خونی بدن در آن متمرکز است، خواند و در صورت وجود می توان اوفلیا را فراخوانی کرد. یک ناهنجاری است
ممکن است این یک فناوری دیوانه کننده به نظر برسد، اما حتی در دوران مدرن، تحقیقاتی برای خواندن اطلاعات خون با استفاده از حسگرهای نصب شده روی نوک انگشتان در حال انجام است. با پیشبینی اینکه تکینگی در حدود سال 2045 اتفاق میافتد، فکر میکنم میتوان یک مشاور هوش مصنوعی از چنین دستگاههای پوشیدنی استفاده کرد.
فناوری وجود دارد تا مردم را خوشحال کند
آوشیما: این پروژه با همکاری طراحان سونی و نویسندگان علمی تخیلی با استفاده از تکنیکی به نام نمونه سازی علمی تخیلی است.* زندگی افرادی که در سال 2050 در توکیو زندگی می کنند را تصور کنید.
ما چهار موضوع را با همکاری آزمایشگاه نمونه سازی علمی تخیلی سیمی تنظیم کردیم: “بهروزی”، “سکونتگاه”، “حس” و “زندگی”. پس از شش ماه کارگاههای آموزشی، طراحان طرحهای «نمونهسازی طراحی» را برای محصولات و خدمات ارائه کردند و نویسندگان علمی تخیلی داستانهای کوتاهی را نوشتند تا با هر موضوعی همراه شوند.
(WELL-BEING، 2050)
وای نه: همگام شدن با خلاقیت نویسندگان داستان های علمی تخیلی دشوار بود و من گاهی نگران بودم که آیا واقعاً می توانیم چیزی بسازیم که ارزش ارائه داشته باشد (می خندد).
آوشیما: موضوع تیم من “بهروزی” بود و ما به همراه یک نویسنده علمی تخیلی یک مشاور هوش مصنوعی به نام “Ophelia” را پیشنهاد کردیم. مهم نیست که چقدر تکنولوژی تکامل می یابد، از بین بردن استرس و شکست در زندگی دشوار است، و به همین دلیل است که اوفلیا به افراد کمک می کند تا انعطاف پذیری خود را برای بهبودی پس از هر گونه شکست توسعه دهند.
شخصیت اصلی داستان همیشه یک وسیله پوشیدنی به نام «سنسور ثبت احساسات» را روی پوست خود میگذارد تا سطح استرس و اطلاعات سلامتی بدن خود را مشخص کند و زمانی که سطح استرس غیرعادی شد، میتواند در یک برنامه مشاوره شرکت کند. اوفلیا از طریق لنزهای تماسی ویژه.
در طول جلسات مشاوره، اوفلیا می تواند آزادانه ظاهر خود را به ظاهر شخصی تغییر دهد که مصمم است بیشترین مقاومت را به کاربر ارائه دهد، بنابراین می توان به عنوان مثال با یک فرد متوفی صحبت کرد.
علاوه بر این، تیم “SENSE” سرگرمی جدیدی را پیشنهاد کرده است که افراد را قادر می سازد تا بوی خاطرات را با تبدیل عطرها به داده ها به اشتراک بگذارند.
در ابتدا تعجب کردم که شرکتهای بزرگ مدرن چگونه کسبوکار خود را ایجاد میکنند و نگرش آنهایی که در سازمانهای خلاق هستند چگونه است، اما وقتی وسعت شرکتکنندگان و انبوه ایدهها و موضوعات را دیدم، احساس کردم که داشتن چنین تنوعی فوقالعاده است. در یک سازمان واحد، و نه فقط در مرکز خلاق.
من فکر میکنم نقطه قوت روش نمونهسازی علمی-تخیلی آنقدر در بخش «پیشبینی آینده» نیست که رمانها و فیلمهای علمی تخیلی در آن برتری دارند، بلکه این واقعیت است که به شما امکان میدهد استفاده از قدرت روایت را تجربه کنید. من فکر می کنم که همه شما تجربه گفتن یک داستان تخیلی برای دیگران را دارید، که باعث ایجاد دیدگاه ها و ایده های جدیدی شده است که در نقاط گلوله، ماتریس ها و شبیه سازی ایده ها ظاهر نمی شوند. امیدوارم در آینده از این تجربه در کارهای خلاقانه خود استفاده کنید.
منبع: https://www.sony.com/en/SonyInfo/blog/2021/08/30/
وای نه: امروزه، از آنجا که انتظار می رود شرکت ها بیش از هر زمان دیگری مسئولیت اجتماعی بیشتری داشته باشند، ما می خواهیم به یک تیم طراحی داخلی تبدیل شویم که ارزش اجتماعی و ارزش تجاری جدیدی ایجاد می کند.
آقای تایو فوجی
• طراحان چه نوع محصولات و خدماتی را ارائه کرده اند؟
آوشیما: من شدیداً احساس کردم که برای استفاده از فناوری که به طور چشمگیری به تکامل خود ادامه می دهد، نه تنها باید محصولاتی را طراحی کرد که در چند سال آینده عرضه می شوند، بلکه باید دهه های آینده را نیز پیش بینی کرد. برای آیندهای روشنتر، فکر میکنم مرکز خلاقیت به سازمان جالبتری تبدیل خواهد شد اگر بتوانیم تعداد افرادی را که میتوانند ایدههای تخیلی فکر کنند، حتی اگر فکر میکنند غیرممکن است، افزایش دهیم.
پیامی از SF Writer
â €• لطفاً نظرات خود را در مورد آینده مرکز خلاقیت به ما بگویید.
توکیو در سال 2050: تخیل طراحان و نویسندگان علمی تخیلی سونی
مرکز خلاق، گروه طراحی داخلی سونی، امسال شصتمین سالگرد تاسیس خود را جشن می گیرد. مرکز خلاقیت فعالیت های خود را از الکترونیک به سرگرمی، مالی، تحرک و سایر حوزه های تجاری گسترش داده است و طیف وسیعی از محصولات و همچنین برندها و رابط ها را طراحی کرده است.
در این نسخه از وبلاگ شرکتی سونی، مصاحبههایی را با کارمندانی که پروژهای را طراحی و اجرا کردند که آینده توکیو را از منظرهای مختلف با همکاری نویسندگان علمی تخیلی به تصویر میکشد، به اشتراک میگذاریم.

(راست) Shigeki Ohno، مدیر ارشد، تیم برنامه ریزی خلاق، مرکز خلاق، شرکت گروه سونی
(سمت چپ) چیهیرو آوشیما، تیم 2، استودیو 3، مرکز خلاقیت، شرکت گروه سونی
استفاده از تخیل جسورانه نویسندگان علمی تخیلی برای توسعه طراحی
• در این پروژه از سه کلمه کلیدی «2050»، «توکیو» و «عاشقانه» به عنوان چارچوب کلی برای چهار موضوع استفاده شده است. چرا تصمیم گرفتید این پروژه را با محوریت عاشقانه بسازید؟
• می توانید مفهوم این پروژه را توضیح دهید؟
آوشیما: از آنجایی که “عاشقانه” یکی از عناصر اصلی در توضیح هر موضوع بود، مواقعی وجود داشت که هر یک از ما مجبور بودیم نظرات خود را در مورد عاشقانه افشا کنیم. در حالی که تثبیت ارزش های مختلف در یک موضوع بدون رد هیچ یک از آنها دشوار بود، من این فرآیند را بسیار لذت بخش و مفید یافتم.
همچنین، به عنوان بخشی از کارگاه های پروژه، ما در سمت طراحی نیز مجبور بودیم داستان های کوتاهی با حدود 400 شخصیت بنویسیم که تجربه بسیار معناداری بود. با نوشتن یک داستان، میتوانستم ایدههایم را بیشتر توسعه دهم، زیرا باید نه تنها محصولات و فناوریها، بلکه شخصیتها و پسزمینه اجتماعی آن زمان را نیز در نظر بگیرم.
(LIFE، 2050)
وای نه: برای بیان داستان چهار موضوع «بهزیستی»، «سکونتگاه»، «حس» و «زندگی» که بر اساس مناطق اکتشافی سونی انتخاب شدهاند، تصمیم گرفتیم به جای خود فناوری آینده، روی «مردم» تمرکز کنیم. . بنابراین، برای این پروژه، نویسندگان داستان های علمی تخیلی داستان های کوتاهی درباره نوع “عاشقانه” مردم در توکیو در سال 2050 نوشتند، در حالی که طراحان پیشنهاد کردند که چه نوع محصولات و خدماتی را می توان در آن جهان های خیالی استفاده کرد.
در نمونه سازی علمی-تخیلی، معمول است که نویسنده ای یک داستان دیستوپیایی بنویسد و سپس به این فکر کند که چه کاری می توانیم انجام دهیم تا از چنین آینده ای جلوگیری کنیم. با این حال، این بار می خواستیم آینده ای روشن را تصور کنیم، بنابراین کلمه کلیدی “عاشقانه” را انتخاب کردیم.
وای نه: در پایان، من احساس میکنم که این پروژه واقعاً تجسم مسیر مدیریتی سونی برای «نزدیکتر شدن به مردم» است. خراب شده
من قویاً معتقدم که می توان از فناوری برای رفاه مردم استفاده کرد.
• چه نوع توقعاتی از بسیاری از طراحان جوان درگیر در این پروژه دارید؟
• فکر میکنید چه جنبههایی از پروژه را سونی نمیتوانست به تنهایی انجام دهد؟
â €• لطفا نظرات خود را پس از شرکت در این پروژه به ما بگویید.
آوشیما: نظرات بسیاری از نویسندگان داستان های علمی تخیلی در مورد کارهایی که سونی باید روی انجام آنها بیشتر تمرکز کند، دریافت کردیم. شنیدن نظرات افراد دارای خلاقیت فراوان، تجربه یادگیری بسیار خوبی بود، و در عین حال، برای من تکرار کرد که ارائه ایده های جالب برای آینده بدون تفکر خارج از چارچوب غیرممکن است.
وای نه: با پیچیده تر شدن مسائل اجتماعی و پیشرفت سریع تکنولوژی، موضوعاتی که طراحان باید با آنها دست و پنجه نرم کنند نیز غیرقابل پیش بینی تر می شوند.
در چنین شرایطی، معرفی جدیدترین متدولوژی های طراحی و همکاری با کارشناسان خارجی ضروری است. ما همچنین می خواهیم مهارت های طراحان را از طریق چالش های جدید ارتقا دهیم.
سونی همیشه متعهد به خلق آینده با فناوری بوده است، بنابراین من فکر می کنم که داستان علمی تخیلی و سونی در واقع دست به دست هم می دهند.
- * تکنیکی که از SF (“علمی تخیلی”) برای تجسم آینده استفاده می کند، از آن نقطه عقب نشینی می کند و “چه کاری را اکنون باید انجام داد” در نظر می گیرد. به ویژه در سواحل غربی ایالات متحده توجهات را به خود جلب می کند و در سال های اخیر بیشتر و بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد.
وای نه: جدا از کارهای روزمره، من دوست دارم آنها تجربه استفاده از تخیل خود را برای ارائه ایده های آزاد و جسورانه ای داشته باشند که یک طراح می تواند داشته باشد.
همچنین، من دوست دارم این طراحان جوان، که احتمالاً در سال 2050 هنوز فعال و کار می کنند، آینده را پیش بینی کنند و سپس ببینند که در 30 سال آینده چگونه خواهد شد.
مردم در “توکیو در سال 2050” چه نوع عاشقانه ای دارند؟