پورتال گروه سونی – earcuffs صدای آمبی | داستان ها

برای همراستایی بیشتر گوش‌بندها با شیوه‌های زندگی مختلف کاربران، تیم یک ترکیب رنگی متنوع ایجاد کرد.
تغییرات عبارتند از “Toypu Brown” (الهام گرفته از ظاهر شایان ستایش پودل اسباب بازی)، “Stamp Orange” (به تصویر کشیدن رنگ متمایز یک تمبر عکس)،
“پاپ اسکای” (طراحی شده برای شبیه به آسمان آبی متحرک) و “آسفالت سیاه” (که حال و هوای سخت و هوشمندانه ای به خیابان می دهد).


منبع: https://www.sony.com/en/SonyInfo/design/interviews/ambie/index.html

هوسودا: با نگاهی به اولین طراحی، فکر می‌کنم که ما بیش از حد به جنبه کاربردی تکیه کردیم: ایده «خارج از گوش» تقریباً تنها بعد بود. ما نیاز داشتیم تمرکز را تغییر دهیم – همه چیز در مورد نحوه تعامل مردم با موسیقی در سطح پایه‌تری بود. ما به بیرون برگشتیم و مردمی را که در خیابان ها راه می رفتند تماشا می کردیم و به این فکر می کردیم که موسیقی متن های شخصی آنها چگونه به نظر می رسد. به ساحل زدیم، نشستیم و زنی را تماشا کردیم که روی شن ها قدم می زد. ما از خود پرسیدیم: «فکر می‌کنید او چه چیزی را می‌خواهد بشنود» در برابر صدای امواج؟ من شروع کردم به ارائه آن داستان پنهان – آن روایتی که کاربر و محصول را به هم می‌پیوندد – به شکلی ملموس‌تر و بصری.


تیم در ایجاد فرم اصلی گوش‌بندها، تجسمی از صدایی که در گوش کاربر جاری می‌شود، نه تنها بر قابلیت پوشیدن تمرکز کرد، بلکه بر جلوگیری از نشت صدا و یافتن زاویه بهینه بلندگو نیز تمرکز کرد.

هوسودا: ما یک استارت‌آپ هستیم، بنابراین یک ذهنیت بلندپروازانه واقعی، «خودمان انجام بده» در پروژه وجود داشت. ما کسانی بودیم که آزمایشات میدانی را در سانفرانسیسکو انجام دادیم. ما بودیم که طراحی را انجام دادیم. بدون آن کار گروهی فشرده و پاسخگو، فکر نمی‌کنم بتوانیم چنین طراحی جدید و قانع‌کننده‌ای داشته باشیم. بی‌درنگ هر کاری که انجام دادیم – صحبت کردن مستقیم با مشتریان بالقوه، دریافت احساس مستقیم از روندها، و در واقع شنیدن تجربیات و شیوه‌های زندگی مورد نظر مردم – سود زیادی به همراه داشت. ما به محض اینکه ایده آمد، همه آن ورودی را دوباره به ایده تبدیل کردیم، و ما را در مسیر سریعی قرار دادیم تا به گوش‌بندهایی که امروز اینجا رسیده‌ایم.



شماره تصویر  بالا: 1 چپ: 2 سمت راست: 3

1. تیم در ایجاد شکل اولیه گوش بند، تجسمی از صدایی که در گوش کاربر جاری می‌شود، نه تنها بر قابلیت پوشیدن تمرکز کرد، بلکه بر جلوگیری از نشت صدا و یافتن زاویه بهینه بلندگو نیز تمرکز کرد. 2. آزمایشات میدانی تیم یکی از بزرگترین موانع محصول را نشان داد: اطمینان از پوشیدن بهینه. با توسعه بیش از 100 نمونه اولیه مختلف، این تیم – هرگز در بازگشت مستقیم به تابلوی نقاشی تردید نداشت – به سرعت طرحی را ارائه کرد که همه آنها احساس خوبی نسبت به آن داشتند. 3. با ترکیب انواع سیلیکون با سطوح سختی مختلف و اعمال یک درمان سطحی خاص، این تیم طرحی را ایجاد کردند که هم راحتی را به حداکثر می رساند و هم بافتی نرم و آرام را ارائه می کرد.


بازگشت: با بینش Hosoda نسبت به شخصیت هدف ما، طراحی ایده آل به تدریج مورد توجه قرار گرفت. ما در نهایت نامی را به این ایده دادیم – «گوش بند صوتی» – که به ایجاد تمایز از هدفون های سنتی کمک کرد، هویت محصول را به عنوان پلتفرمی برای «تجارب جدید» شکل داد و حتی زمینه را برای یک استراتژی تبلیغاتی فراهم کرد.


مفهوم اصلی پشت گوش بند از همان ابتدا مشخص بود. طراحی؟ نه چندان. به گفته تیم، ایده اولیه حتی به چیزی که در نهایت به آن دست یافتند، نزدیک نبود. آنها چگونه توانستند آن روند تکاملی را هدایت و هدایت کنند؟

میهارا: نمونه اولیه Hosoda در نگاه اول چیزی شبیه به هدفون نبود – این یک برداشت تازه بود، یک چرخش مدرن در رویکرد طراحی استاندارد. همه ما در مورد آن غر زده بودیم. ما به ایالات متحده رفتیم و نمونه اولیه را در اطراف سانفرانسیسکو آزمایش کردیم و از مردم در اطراف شهر و دانشگاه‌ها خواستیم تا نظرات خود را دریافت کنند. اما واکنش‌ها ما را غافلگیر کرد. مردم ظاهر طراحی را دوست داشتند، اما ممکن است به نفع خود بیش از حد نوآورانه باشد – فرم و تناسب آن به قدری جدید و ناآشنا بود که آزمایش کنندگان نمی توانستند بفهمند چگونه دستگاه را به درستی روی گوش خود قرار دهند. . به نظر می‌رسید که افراد زیادی از ایده داشتن و استفاده واقعی از آن مشتاق نیستند، بنابراین ما مجبور شدیم راهی برای ارتباط محصول با سبک زندگی پیدا کنیم.


با ترکیب انواع سیلیکون با سطوح سختی مختلف و اعمال یک درمان سطحی خاص، این تیم طرحی را ایجاد کردند که هم راحتی را به حداکثر می‌رساند و هم بافتی نرم و آرام ارائه می‌داد.

آزمایشات میدانی تیم یکی از بزرگترین موانع محصول را نشان داد: اطمینان از پوشیدن بهینه. با توسعه بیش از 100 نمونه اولیه مختلف، این تیم – هرگز در بازگشت مستقیم به تابلوی نقاشی تردید نداشت – به سرعت طرحی را ارائه کرد که همه آنها احساس خوبی نسبت به آن داشتند.

توسط Kenichiro Yoshida

Kenichiro Yoshida