متن از جونیا هیروکاوا
متن از جونیا هیروکاوا
منبع: https://www.sony.com/en/SonyInfo/design/stories/perspectives03/index.html
یک تصویر برجسته از طریق یک ورقه نیمه تخریب شده از مصالح معماری که به کناره یک پل عابر پیاده متصل شده بود، گرفته شد. نگاه عمیقتر به اینجا، دیدگاه کاملاً جدیدی را در مورد چیزی که در غیر این صورت عادی بود، ایجاد میکند.
آن یکیصحنههایی که من عکسبرداری کردم، اکتشافات جدیدی را در اطراف ما از چیزهای عادی نشان میدهد که ما به آن توجه نمیکنیم، مگر اینکه دیدگاه خود را تغییر دهیم. من دوربین را در یک پیادهروی در جستجوی صحنههایی از این قبیل، که از صبح از خانه شروع میشود، حمل کردم. من حدود ده رول فیلم گرفتم، و همانطور که در آثارم که از این فیلمها انتخاب شدهاند میبینید، همه صحنههایی از محیط اطراف هستند. عکس ها سناریوهای معمولی و روزمره را ثبت می کنند که تشخیص آنها در یک نگاه دشوار است.
طرح بندی توسط بخش ویرایش، AXIS
ایریا در عکسهایی مانند این موارد خارقالعاده را انتخاب میکند و انعکاسهای خمیده ساختمانهایی را که در یک گودال باران دیده میشوند، یک سایه انسانی روی پارتیشن اداری و گوشه واگن آسانسور را نشان میدهد.
ایشیدابرای این فعالیت در همان روز ایریا با دوربین فیلمبرداری هم عکس گرفتم. عکسی که دو سال پیش برایم فرستاده بود تصویر یک لقمه نان بود. شروع کار با عکس نان سخت بود، بنابراین در ابتدا مطمئن نبودم که از آنجا به کجا بروم یا از چه چیزی عکس بگیرم. من فقط جلو رفتم و با عکاسی از نانی که در چندین دیدگاه و ترتیب مختلف خریدم شروع کردم. وقتی توسعه عکسها تمام شد و من به عکسهایی که قبل و بعد از گرفتن عکسهای نان گرفتم نگاه کردم، عکسی هم بود که ناخواسته از باقیمانده کیک تولدم گرفته بودم. این عکسی بود که تصمیم گرفتم با آن بروم. احساس میکردم این چیزی در همان قلمروی است که ایریا معمولاً میگیرد، به این معنا که چیزی را بهجای عمد و سهوی به تصویر میکشد.
ایشیدادر بحث ما، فکر میکردم ایریا از این نظر که مرتباً فقط برای خودش عکس میگیرد، شبیه من است. عکس هایی که در دوران دبیرستان گرفتم قرار نبود به کسی نشان دهم. می خواستم روزهای محدود زندگی ام را به عنوان یک دانش آموز دبیرستانی به تصویر بکشند. به همین دلیل، عکسهایی در میان آنها وجود دارد که احتمالاً دیگران نمیتوانند تنها با نگاه کردن به آنها سر یا دم از آنها بسازند، اما وقتی آنها را میبینم، یاد رویداد خاصی میافتم که در یک روز خاص اتفاق افتاده است، یا من عکسی را می بینم که از پشت یک نفر گرفته شده است و به یاد می آورم که آن شخص کیست. وقتی شنیدم که ایریا هم تقریبا هر روز عکس می گیرد، فکر کردم که او هم به گرفتن این عکس ها ادامه می دهد تا خاطراتی از زندگی روزمره اش به جا بگذارد. من احساس میکنم که دیدن عکسهای گذشته پس از مدت زمان مشخصی به زندهتر شدن آن خاطرات کمک میکند.
عکسی که معصومی ایشیدا دو سال پیش در دوران دبیرستانش گرفته است. شینیچی ایریا با الهام گرفتن از این عکس شروع به گرفتن عکس از خودش کرد.
مهمان ما برای جلد 3 معصومی ایشیدا است که اولین مجموعه عکس خود را در فوریه 2018 منتشر کرد. شینیچی ایریا، طراح UX، مجذوب عکس هایی شده است که ایشیدا در دوران دبیرستانش گرفته است و با او در مورد عکاسی، جدول زمانی و نور گفتگو کرده است. . وقتی مکالمه به پایان رسید، ایریا عکس های جدیدی گرفت که شامل ده رول فیلم بود، در حالی که ایشیدا با یک دوربین فیلمبرداری برای عکاسی از خودش به راه افتاد. آن دو سپس در مورد آثاری که هر کدام تولید کردند و فرآیندهای فکری مربوطه خود صحبت کردند.
که: من واقعاً برای عکاسی از صحنههای روزمره بیرون نرفتم. فقط وقتی به همه عکسها نگاه کردم، عکسهایی را که دوست داشتم انتخاب کردم و آنها را ردیف کردم، اتفاقاً عکسهایی با محیط روزمره همانهایی بودند که انتخاب کرده بودم. در واقع موضوع دیگری بود که من برای این عکاسی فکر کرده بودم. آن روز، پس از خروج از خانه، سوار قطار شدم و به سمت انوشیما حرکت کردم، اما در نهایت چیزی که در نهایت دوست داشتم صحنه های محیط عادی بود. کسی که برای اولین بار این عکس ها را می بیند ممکن است آنها را عجیب و غریب بیابد یا نکند، اما از دید من با دیدن آنها به طور منظم، وقتی آنها را به این شکل مرتب می کنم دوباره به نظرم عجیب می رسد. این عکسها بیانگر لذتی هستند که میتوان با تغییر دیدگاهها در مکانهایی که آشنا هستند، اما جزئیات آن را از دست میدهیم، به جای مناظر جلب توجه از یک مکان خاص پیدا کرد. من فکر میکنم یک تغییر ساده دیدگاه میتواند فرصتهای مختلفی را در مورد نحوه گذراندن صبحها یا شبهایمان باز کند. از نظر طراحی UX نیز، قابلیت استفاده و نحوه علاقهمند کردن افراد نیز در هر مرحله در جدول زمانی متفاوت است – از زمانی که افراد برای اولین بار با یک رابط تعامل میکنند، تا زمانی که به آن عادت میکنند و زمانی که ماهر میشوند. در استفاده از آن
آن یکیمعمولاً در طراحی، هنگامی که بروشورها و مواد چاپی منتشر می شوند، دیگر راه برگشتی وجود ندارد، اما وقتی دیجیتالی است، می توانید هر تعداد که می خواهید اصلاح کنید. یک بار آن را دوباره انجام دهید، دوباره آن را تکرار کنید، به بهبود آن ادامه دهید و تا حد امکان به کامل نزدیک شوید. این مزیت دیگری است که با دیجیتال دارید. با این حال، این تجربه باعث شد که بفهمم نوع دیگری از جهان نیز وجود دارد. این نکته مهم من از این بود. اگر فکر کنم بعداً بتوانم آن را درست کنم، به آن وابسته هستم، به نوعی مانند یک راه فرار. اگر روی طراحی با این احساس فشار کار کنم که فقط یک بار فرصت دارم، مثل اینکه به روزهای آنالوگ برگشتم، فکر میکنم میتواند به من کمک کند تا ارزش خاصی را اکنون بیش از همیشه ایجاد کنم. همانطور که در روزهای آنالوگ بود، هیچ چیز به آسانی ساخته نشد. چیزهای زیادی وجود داشت که حتی اگر می خواستی نمی توانستی بسازی. طراحی واقعاً چیزی است که فرم واقعی، یک موجودیت را به ارمغان می آورد، مهم نیست که چه چیزی را می خواهید بیان کنید. امروزه دیجیتال یک هنجار است، و به خصوص به همین دلیل است که این یک فرصت عالی برای بازنگری در همه چیز بود.
آن یکیوقتی برای این فعالیت با فیلم عکس گرفتم، احترام جدیدی به این موضوع پیدا کردم که چگونه ایشیدا همیشه عکس هایش را به این شکل می گیرد، و احساس کردم این چیزی نیست که بتوانم آن را تقلید کنم. منظورم این است که فکر میکنم در این زمانها که همه چیز دیجیتالی است، تقلید از یک جوان تقریبا غیرممکن است که بتواند مجموعههای عکس و آثار تبلیغاتی را با استفاده از فیلم در آنجا قرار دهد. تصمیم گرفتم برای یک روز عکس بگیرم، اما چندین بار در آن روز مضطرب می شدم و فکر می کردم که عملکرد عکس ممکن است کار نکند، یا اینکه عکس ها به درستی توسعه نمی یابند. اگر فقط به عنوان یک سرگرمی این کار را انجام میدادم، ناامید میشدم و آن را رها میکردم، اما کار آن را متفاوت میکند. من در گذشته چندین ماجراجویی با دوربین های فیلم داشتم.
در Perspectives، ما از افرادی بازدید می کنیم که در زمینه های خود متخصص هستند،
با روش های مختلف تفکر تعامل کنید و از طریق خلقت یاد بگیرید.
این عکس انعکاسی از عکاس را از نمای پنجره یک کتابخانه می گیرد. به نظر می رسد که لحظه ای را ثبت می کند که مرز بین واقعیت و تخیل محو شده است.
عکس (راست): Shinichi Iriya
مدیر ارشد هنری
گروه طراحی پلتفرم UX،
مرکز خلاقیت،
شرکت سونی
عکس (سمت چپ): معصومی ایشیدا
عکاس.
آن یکیدر صحبت با ایشیدا، قطعاً بین کارم به عنوان یک طراح UX که از نظر جدول زمانی فکر می کنم، و کارهای او که در آن لحظات تک را ثبت می کند، اشتراکاتی احساس کردم. پس از بحث ما، فکر کردم خوب است عکس گرفتن با فیلم را امتحان کنم، و با دو دوربین راه افتادم تا آن را امتحان کنم. درست مانند ایشیدا، من هر روز عکس میگیرم – این بخشی از زندگی من است. برای این فعالیت، تصمیم گرفتیم که عکسهایی را که هر کدام در همان تاریخ دو سال پیش گرفتهایم پیدا کنیم و برای الهام گرفتن آنها را به یکدیگر نشان دهیم، سپس امسال در همان تاریخ عکس بگیریم. ما فکر کردیم که با انجام این کار، هر دوی ما می توانیم چیزهای جدیدی را از طریق عکس هایمان کشف کنیم. در میان عکسهای دو سال پیش که او برایم فرستاد، یکی از آنها شامل کانجی برای کلمه «رویا» بود. ایشیدا همچنین گفته بود که وقتی مجموعه عکسهای سال نوری خود را جمع آوری کرد، هدفش «چیزی تقریباً افسانهای» بود. با کمی درک واقعیت، بنابراین فکر کردم با تمی رویایی و سورئال عکس بگیرم.
این عکس توسط معصومی ایشیدا گرفته شده است. وقتی در آشپزخانه مشغول عکس گرفتن از نان بود، ناخواسته این عکس را از باقیمانده کیک تولدی که چند روز قبل به دستش رسیده بود، گرفت.