لطفاً در مورد تحقیقات خود، از جمله کتاب غواص زمین، که خاطرات باستانی در کمین شهرها را بررسی می کند، به ما بگویید.
چند راه ممکن برای گنجاندن ناخودآگاه در سیستم منطقی تجارت، که به نظر می رسد دقیقاً برعکس ناخودآگاه است، چیست؟
اما متاسفانه خود ژاپنی ها این طرز تفکر را فراموش کرده اند. عقل گرایی مدرن غربی، مبتنی بر لوگوس، طبیعت را به عنوان دنیای بیرونی قرار داده است که باید توسط انسان کنترل شود. از سوی دیگر، ژاپن با عدم قطعیت بلایای طبیعی سازگار شده است و از دیرباز طبیعت و بشریت را برابر میدانست. در نتیجه، ژاپنیها حس «کارما» را در بودیسم ایجاد کردهاند، این احساس که همه چیز در این جهان بدون اینکه موضوع و ابژه را متمایز کند، به یکدیگر متصل است. احیای “لمای” بودیسم – یعنی روش درک شهودی کل جهان، از جمله ناخودآگاه، با آگاهی جدید ضروری خواهد بود.
تأثیر ناخودآگاه به ویژه در فرهنگ ژاپنی مشهود است، حتی اگر از منظر جهانی به آن نگاه کنیم. به عنوان مثال، می توان مشاهده کرد که شهرهای قدیمی اروپا عموماً با دیوارهایی ساخته می شدند تا از نفوذ جهان خارج جلوگیری کنند. این نمونه خوبی از نوع تمدن “لوگوس” است که همه چیز را منطقی می بیند. با شروع از فلسفه یونان، روش طبقهبندی جهان با تقسیم شدید آن به عناصر متضاد، منطق بنیادی تمدن غرب را شکل داده است و در نهایت منجر به پیدایش فناوری دیجیتال شده است که به صورت دودویی یک و صفر بیان میشود. از سوی دیگر، در شرق، یک منطقه میانی مبهم بین عناصر متضاد ایجاد شده است و امور در این فضا پردازش شده است. این تفاوت در اصول را می توان در اقدامات انجام شده توسط هر کشور در برابر همه گیری COVID-19 بیان کرد.
علم تاکنون از طریق زبان و منطق ایجاد شده توسط آگاهی پیشرفت زیادی داشته است. با این حال، نمیتوان از طبیعت و انسانهایی که جزئی از طبیعت هستند، صرفاً از نظر آگاهی صحبت کرد. من برای دستیابی به راه جامع تری برای درک جهان – از جمله قلمرو ناخودآگاه – که در گذشته نادیده گرفته شده است، کار کرده ام. من نام این را «علم وحشی» گذاشتهام و آن را عملی کردهام، غواص زمین یکی از این نمونهها است. شهرهای ژاپن که مستعد بلایای طبیعی مانند طوفان و زلزله هستند، بر اساس یک رابطه پیچیده و ناخودآگاه با توپوگرافی و آب و هوای ژاپن ساخته شده اند. این پروژه توپوگرافی شهرهای مدرن را دنبال میکند، جایی که به نظر میرسد اصول عقلانی بر آن حاکم است، و تلاش میکند حافظه سرزمینی را که از دوره جامون (حدود 14000 تا 1000 قبل از میلاد) به دست آمده است رمزگشایی کند.
چگونه چنین تأثیرات ناخودآگاهی بر جامعه مدرن تأثیر می گذارد؟
30 ژوئیه 2020 در موسسه pour la Science Sauvage، دانشگاه میجی
منبع: https://www.sony.com/en/SonyInfo/design/interviews-lectures/nakazawa/
لما گاکو، شینیچی ناکازاوا (2019، کودانشا)
هوش مصنوعی با اصولی شبیه به لوگوس تولید میشود، همان کلمات و فرمولهای ریاضی که انسانها ایجاد کردهاند و میتوان گفت مکانیسم آن انتقال زمانی سیگنالهای الکتریکی از طریق نورونهای انسانی را تقلید میکند. از سوی دیگر، انسان به عنوان یک موجود زنده، بر اساس کنش کلنگر یا اصول لممانندی بنا شده است که تنها با انتقال اطلاعات فردی قابل درک نیست. به عبارت دیگر، هوش مصنوعی تنها جایگزین بخشی از یک انسان است. این بدان معناست که حتی اگر قدرت محاسباتی هوش مصنوعی از انسان پیشی بگیرد، خود انسان ها را نمی توان به هوش مصنوعی تقلیل داد. بیش از هر چیز دیگری باید این را در نظر بگیریم. من فکر می کنم مشکل در نحوه استفاده ما از فناوری است. به عنوان مثال، ارتباطات از راه دور در طول همهگیری کووید، محبوبیت بیشتری پیدا کرده است، اما حس صمیمیت که میتوان از این طریق به دست آورد، از صمیمیت تعامل واقعی چهره به چهره فاصله زیادی دارد. و بنابراین، در آینده باید راههای جدیدی برای ارتباط انسانها با یکدیگر در فاصله مناسب پیدا کنیم. چه هوش مصنوعی باشد یا هر فناوری دیگری، اگر بتوانیم به عنوان یک رابطه، حس فاصله مناسبی بین افراد، ماشینها و طبیعت ایجاد کنیم، من معتقدم که این یک اختراع قابل توجه خواهد بود.
در حالی که قرنطینه شدید شهرها در بسیاری از کشورهای غربی اعمال شده است، سیاست ژاپن مبهمتر بوده است. همانطور که شهرهای قلعه در دوره سنگوکو آماده بودند تا دشمنان خود را به قلعه های خود بکشانند و آنها را نابود کنند، می توان گفت که آنها ناخودآگاه روشی را برای بردن ویروس به داخل و جذب آن بدون مسدود کردن آن اتخاذ کردند. با کنار گذاشتن موفقیت یا شکست مطابق با استانداردهای علمی، این بیماری همه گیر این تفاوت های ناخودآگاه در جهان بینی، از ماهیت شهر و ساختار اجتماعی آن گرفته تا سیاست و زندگی مردم را به شدت برجسته کرده است.
هوش دیگر معروف به “لما”
باعث ایجاد الهام در پشت واکمن شد
رئیس، رئیس و مدیر عامل ما، کنیچیرو یوشیدا، پیامی از “سونی در سیاره زمین” در رابطه با مدیریت SDG/ESG ارائه کرده است. نقش سونی در تغییر دیدگاه انسان محور به زمین محور چیست؟
ماموریت هوش مصنوعی سونی این است که “تخیل و خلاقیت انسان را با هوش مصنوعی آزاد کند”. نظر شما در مورد نحوه استفاده از هوش مصنوعی در آینده چیست؟
تجارت واقعاً حوزه لوگوس است، اما بازرگانان اوزاکا در زمان های گذشته از سیستم های منطقی لوگوس و لما با مهارت زیادی استفاده می کردند. آنها احساس بسیار سختگیرانه ای نسبت به پول داشتند، اما از طرف دیگر گاهی اوقات غیرمنطقی عمل می کردند و می خواستند برای ارزش اعتماد پول از دست بدهند. این یک فلسفه “یک سکه از دست بده و یک دلار ببر” است. اگر توسط طرف دیگری فریب خورده باشند، ممکن است پول زیادی از دست بدهند، اما در دراز مدت، همیشه به اعتبار آنها عمل می کند. آنها سختگیر و خسیس بودند، اما در عین حال جسور بودند و از از دست دادن پول نمی ترسیدند. من فکر می کنم این حس تعادل یکی از عوامل اصلی است که منجر به موفقیت صنعتی شدن از دوران میجی به بعد شده است. مهم است که با لوگوس در همه چیز عجله نکنید، بلکه باید فضایی برای ضمیر ناخودآگاه باقی بگذارید تا کار کند – به عبارت دیگر، فضایی برای “فضا” (در ژاپنی به عنوان “ma” بیان می شود). برای کسانی از ما که غرق در منطق لوگوها هستیم – و این شامل فناوری دیجیتال نیز می شود – این ممکن است غیرمنطقی و به سادگی بی دقت به نظر برسد. اما من معتقدم که این می تواند فرصتی برای ایجاد حس فاصله مناسب و ایده آل بین مردم و سایر مردم و همچنین بین انسان و طبیعت باشد.
همهگیری COVID-19 تأثیرات آن را روشن میکند
ناخودآگاه در جامعه مدرن
در واقع، نمادین ترین نمونه از این احتمالا Walkman است. ارزش این محصول این بود و هست که اساساً مرزهای فضاهای زندگی را زیر و رو کرد و این ایده که گوش دادن به موسیقی یک تجربه داخلی است را به چالش کشید. در جامعه ژاپن تمایلی وجود دارد که کارها را به روشی مبهم انجام می دهند که ممکن است سهل انگارانه به نظر برسد، اما دقیقاً به این دلیل است که ما توانسته ایم از مرزهای مفاهیم ثابت عبور کنیم. این بزرگترین سلاح طرز تفکر ژاپنی است و من معتقدم روش شناسی بسیار مهمی در جستجوی ما برای همزیستی با محیط خواهد بود.
آنچه امروز از بشریت خواسته می شود آگاهی از تغییر در مقیاس کل نگر «ژئو» (زمین) است. علاوه بر این، فرهنگ ژاپنی حاوی مقدار زیادی حکمت برای برقراری ارتباط با زمین به روش لمایی است. چگونه می توانیم آن را دوباره کشف کنیم، و از آن به روش های جدید استفاده کنیم؟ از نقطه نظر «ژئو»، همهگیری COVID-19 را میتوان نتیجه عقلانیسازی و جهانیسازی بیش از حد دانست که «فضا» (ma) بین همه روابط روی زمین را کاهش میدهد. ما باید یک بار دیگر این حس فاصله را به چیزی که درست است بازسازی کنیم. بازسازي تمام ساختارهاي لوگوس مانند آگاهي انسان و بدن، جامعه و تمدن در يك سيستم پيچيده و جديد كه منطق طبيعت و وحشي مبتني بر لم را در بر مي گيرد، چالش بزرگي خواهد بود. اولین قدم به سوی این تغییر بزرگ این است که سونی خود فلسفه جدیدی را در خود جای دهد – به عبارت دیگر، تبدیل شدن به یک “ژئو سونی”. اگر سونی بتواند این موضع را اتخاذ کند، مطمئن هستم که چشم اندازها و امکانات جدیدی را برای آنها باز خواهد کرد.